پویا پویا ، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره
پرنیاپرنیا، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

پویا و پرنیا گلهای زندگی

جشن پایان سال مهد

بچه ها سلام پست قبلی عکس تنهاست واما جشن: گفته بودن کادو ها رو خودتون تهیه کنین. منم یه روز که مهدی و پویا خونه ما بودن بهشون گفتم بچه ها وقتی برین جشن و شعراتونو قشنگ بخونین فرشته ی مهربون براتون جایزه میاره . حالا بگین چی م یخواین اون داره از آسمون نیگاتون میکنه همونو براتون میخره . دوتایی روشونو به آسمون کردن و مهدی بللللللللند گفت:یه هواپیمای گنننده گنننننده وپویا بلننندتر: مرررررررد عنکبوتییییییییییییییییییی .وبا هم خندیدن و بی توجه به من داشتن صحبت میکردن که: مهدی، اگه شعرامونو بلندتر و بلندتر بخونیم فرشته ی مهربون اسباب بازی بزرگتر  وبزرگتر میاره و..... این شد که به آبجی هم اطلاع داده شد و فرشته های مهربون رفتن و جایزه های ...
30 ارديبهشت 1392

عکس

بچه ها ببخشید که سرم به جمع کردن وسایل گرمه و خیلی مشغولم نمیتونم هر پستو با عکسای خودش بزارم. مروری بر عکسها مهدی و پویا و ریحانه شب جشن همون مرد عنکبوتی و خانوادش ههههه لاکپشتهای نینجا که همشون یه پاشون شکسته و واقعا نیم جا شدن!!!!   درحال کتاب دیدن خوابش برده   نقاشی لاکپشت نینجا        کابینتها البته هنوز تاج و پاخورشونن نخورده اونام سفیدبراق هستن. روکش پلاستیکیشونم بعد که تمیز کاری تموم شدو وسایلو چیدم میکنم   ...
29 ارديبهشت 1392

خانه ی من تکه ای از بهشت است

سرساختمونیم خسته است بهش میگم همینجا رو موکت دراز بکش بخواب میگه: اینجا؟؟؟؟ همکارم گفته همییییشه باید رو تخت بخوابم!!!! همکارت یا ....؟؟؟ مهدی رو میگم،  هممممکارم ------------------------------------------------------------------------ تازگیا عشق لاکپشتهای نینجا شده میگه: چالتا(4تا) لاکپشت به لنگ سببببز     که ندارن هیچ تلسی اززززز جنگیدن ترسیدن                               اونا واسه هم دیگه جوممممیدن پشتا(5تا)دوست جونجونی ...
22 ارديبهشت 1392

عروسی+دوست جدید

هفته گذشته عروسی دعوت شدیم اونم تو یکی از روستاهای اطراف بیرجند! دودل بودیم بریم نریم . روستاهه بغل روستای بابام بود و رفتن به اونجا بهم آرامش میداد خوب. امیرگفت نمیاد! میخواد بره با دوستان شب شعر نمیدونم کجا و خلاصه تصمیم براین شد من و پویا +آبجی کوچیکه (البته اونم بدون شوهر) با داداشم اینا بریم.عصر 5شنبه راه افتادیم به سمت بابا.بقیش ادامه مطلب چون اینجا شلوغ پلوغ میشه   رفتن به سمت ولایت پدری http://noughand.blogfa.com/      و بوی خوش و هوای دل انگیز و آب سرد و زلالش حالم رو جا میاره . ساعتای 8رسیدیم قرار شد اول بریم حنابندون! و مراسم اون روستا رو ببینیم و آخر شب برگردیم خونه ی بابا بخوابیم.من و زهرا ه...
22 ارديبهشت 1392

تمیز کاری

امروز عصر همه اومدن خونمون (جدید)تمیزکاری کردیم. ینی سرامیکا رو تمیز کردن و خاکای اضافی رو ریختیم بیرون و کمی دستمال کشیدیم و.... هنوز تمیز کاری نهایی مونده ........بازم دست همشون دردنکنه
18 ارديبهشت 1392

رنگ کابینت

راستی بچه ها رنگ چوبمون شد این (بادمجونی یا همون بنفش پررنگه) + سفید براقش http://secoya.persianblog.ir/post/5 منظورم از طرح رو اوپن مثلا اینه http://www.bing.com/images/search?q=%d8%a2%d8%b1%da%a9+&view=detail&id=31F87A65BAE014016BE520041BDEA9054FC84E02&first=271&FORM=IDFRIR   ...
17 ارديبهشت 1392

به قول مامان نازدونه ها میان پست!!!

البته این اولین و آخرینشونه ها یه سوال: چرا خیییییییییییلی هاتون می نویسین             :دی خیلی جالبناکه برام خوب عزیزان من :یا D انگلیسی میشه این آیکون درسته؟ انگیزتون از نوشتن :دی   فارسی چیه؟ یعنی چی؟؟؟؟؟؟ چه منظوری رو میرسونه؟؟؟؟ بعد از تایید پست یا کامنتتون تبدیل به هییییچ آیکونی هم نمیشه . الان دقیقا منظورتون رو به من میگین؟؟؟؟ فقط جهت افزودن اطلاعات کامپیوتریم بود! ----------------------------------------------------- گزینه بعدی نیاز مبرم و سریع به دادن طرح برای اوپن دارم. ببینین اوپن رو گفتم کابینت کنه . خوب سمت حال یه روکش چوب میخوره حالا...
17 ارديبهشت 1392

عکس اضافه شد

روز مادر رو به همه ی شما مامانای مهربونی که روزها و شبها حرفای دلتون رو خوندم و عشق به عزیزانتون رو عمیقا حس کردم تبریک میگم و به همه ی دوستانی که هنوز مادر نشدن . ایشالا که هیچکدومتون تو حسرت این نعمت و حس زیبا نمونید ------------------------------------------------------ من و پویای من یه حرف زشتی زدم (مثلا بین حرفم گفتم یارو!!) میگه: ماماااان حرف زشت!!!؟؟؟؟ من: راست میگی پسرم، ببخشید پویا : ببخشید بی ببخشید  هرچی هیچی نمیگم! اینا همه رو از مهد یاد گرفتی !!! --------------------------------- من شدم خریدار پویا فروشنده . یه عالمه وسایل قطار کرده از ناخن گیر گرفته تا موگیر مامان و ژل بابایی...
11 ارديبهشت 1392